
مشكل اصلي اين است كه چطور رئيسجمهور دونالد ترامپ به نظر ميرسد كه دونالد ج . بنياد ترامپ به اين معنا است كه او از آن به عنوان يك نهاد بزرگ ديگر استفاده ميكند - يك فرد داراي توانايي ارائه مزاياي مالياتي به ترامپ - بدون هيچ گونه قدرداني از اينكه بودجههاي اين بنياد به طور غير قانوني از بنيان خود براي مخارج شخصي , كسبوكار و سياسي به جاي اهداف خيريه استفاده ميكنند . اگر درست باشد , چنين اقداماتي , اعتماد عمومي را زير پا ميگذارند و برخي نيز مانند او , به نظر نميرسد كه از ( يا به سادگي و يا تعمدي ) اين كار را انجام دهند , كه زماني كه وجوه به بنياد كمك ميكنند , ديگر funds.Firs شخصي نيستند , يك كمي بافت . بنياد ترامپ يك نهاد مالياتي خاص به نام بنياد خصوصي است . نشانههاي بنيادهاي خصوصي اين است كه آنها منبع درآمد خود را از يك فرد , خانواده , يا شركت به دست ميآورند و يك گروه كوچك بر تصميمات بنياد و رشتههاي مالي نظارت دارد . هر دوي اين نشانههاي آن را با يك موسسه خيريه عمومي مقايسه ميكنند كه متكي بر پايه وسيعي از اهدا كنندگان است و براي استفاده مجدد از ارتباط قوي بين بنيادهاي خصوصي و فرد يا خانوادهاي كه آنها را تامين ميكنند , پتانسيل آزار و اذيت بيشتر از يك موسسه خيريه عمومي است . آنچه ترامپ و برخي از او را دوست دارند , به نظر نميرسد كه از ( هم به سادگي و يا تعمدي ) قدرداني كنند , اين است كه زماني كه وجوه به بنياد كمك ميكنند , ديگر سرمايههاي شخصي نيستند . آنها نميتوانند براي هزينههاي شخصي به كار روند تا منافع نهادهاي انتفاعي را
به دلايلي كه چرا اين سو استفاده رخ ميدهد : برخي از مديران اهميت نميدهند , عموم به اندازه كافي بر پتانسيل سو استفاده متمركز نيستند , و قانونگذاران فاقد منابع لازم براي ادامه استفاده از ارتباط قوي بين موسسات خصوصي و فرد يا خانوادهاي كه سرمايه آنها را تامين ميكند , و برخي از مديران اهميت نميدهند . مهمترين بدنه براي نظارت بر كار غير انتفاعي در ايالاتمتحده , هييت مديره اين سازمان است . اعضاي هياتمديره براي رسيدگي به وظايف خود با حسننيت , با پشتكار , مراقبت و وفاداري به بهترين منافع سازمان نياز دارند . وقتي هياتمديره درگير است , چيزهاي خوب ميتوانند رخ دهند , اما زماني كه هياتمديره توجه نميكند و مراقبت را دنبال نميكند , مشكل اغلب مديران بنياد ترامپ بايد تعيين كرده باشند كه در كجا و براي اهداف خيريه استفاده ميشود , و پولي كه اين پول براي اهداف خيريه استفاده ميشود , و اين كه پولي كه اين قانون را نقض نكرده است . يك ناكامي مهم در بنياد ترامپ اين است كه هياتمديره آن , كه توسط اعضاي خانواده ترامپ اداره ميشود , به هيچ وجه اساس اين بنياد را سرپرستي نميكند . اين دادخواست ادعا ميكند كه هياتمديره از سال 1999 در يك ظرفيت رسمي شركت نكرده است , هيچ معيار براي اعطاي كمكهاي مالي , بدون راهنمايي براي چگونگي سرمايهگذاري مسئولانه در داراييهاي بنياد , و هيچ روشي براي اجتناب از تضاد منافع , در ميان ديگر شكستها وجود ندارد . به عبارت ديگر , اساسيترين انتظارات از مراقبت
لازم است مدارك خاصي به مقامات دولتي و فدرال به نام نظارت (دولتي) و شفافيت (عمومي) برقرار شود. شفافيت به طور كلي چيز خوبي است, اما تنها زماني كار ميكند كه كسي توجه ميكند. چه كسي به اندازه كافي به دنبال نشانههايي از مشكلات بالقوه يا نقض فرعي قبل از تبديل شدن به رسواييهاي بزرگ است? سوم, قانونگذاران فاقد منابع هستند. اداره تنظيم مقررات بر روي موسسات خيريه بين ايالتها و اداره عوايد داخلي (آي آر اس) تقسيم شدهاست. هر دو از منابع در اين منطقه محروم هستند. در سطح ايالتي, حدود يك نفر در سه ايالت داراي معادل كمتر از يك نفر است كه به نظارت خيريه اختصاصيافته است و اكثر ايالتها كمتر از سه نفر را در خود جاي دادهاند. در سطح فدرال, اين شركت به طور گستردهاي باور دارد كه قادر به اجراي كامل قانون در تامين بودجه فعلي نشده است كه در ابتدا توسط كارنگي, راكفلر و تعدادي ديگر به عنوان راهي براي حذف بنيادهاي اجتماعي ايجاد شد كه در ابتدا توسط كارنگي, راكفلر و تعدادي ديگر براي حذف مشكلات اجتماعي ايجاد شد. ايده اين بود كه ثروت فردي وسيعي را براي پرداختن به مشكلات اجتماعي به شيوهاي سيستماتيك به كار گيرد. بنابراين انگيزه ايجاد خيريه شخصي نبود بلكه مشكل را حل ميكرد. برخي از بنيادهاي خصوصي نيز همچنان به اين تفكر پايبند هستند, بنياد بيل مليندا گيتس, موثرترين راه براي نگاه كردن به يك بنياد خصوصي است, بنابراين, اين است: آن چه بيمار اجتماعي است كه قصد دارد آن را حل و يا به طور معنيداري كاهش دهد? از طريق اين لنز, بسياري از approximately بنيادهاي خصوصي در ايالاتمتحده به وعده خود زندگي نميكنند. اما در بنياد ترامپ, بسيار دور از آن است كه حتي اگر بپذيريم كه همه بنيادهاي خصوصي نميتوانند و يا حتي بايد براي اين هدف متعالي نگهداري شوند (و, براي روشن بودن, قانون به چنين آرزوهاي بزرگي نياز ندارد), قانون به اين نياز دارد كه اين بنياد از سرمايههاي خود براي پيشبرد برخي از اين اهداف استفاده كند.
آزمون سراسري خوب برگزار ميشود. حمايت از آموزش و پرورش, كاهش فقر, حفاظت از محيطزيست و بسياري ديگر از فعاليتهاي qualify.Hey @ Fahrenthold فقط بررسي شد و پرتره هنوز در سالن قهرمانان ماندهاست. شما گفتيد كه هزينه بنياد ترامپ چقدر است? pic.twitter.com / hGAun6KgCO- انريكو Acevedo (@ انريكه گارسيا Acevedo) در ۲۱ سپتامبر ۲۰۱۶ چه چيزي واجد شرايط استفاده از بودجه براي پرداخت هزينههاي شخصي يا شركتي نيست. و اينها دقيقاً نوعي از پرداختها هستند كه دادستانكل نيويورك ادعا ميكند كه خانواده ترامپ ايجاد كردهاند: استفاده از بودجه پايه براي تسويهحساب شخصي و شركتي, پيشبرد جاهطلبي سياسي و حتي خريد يك نقاشي از ترامپ كه در يكي از كشور او آويزان خواهد شد, مهم نيست كه چگونه بنياد ترامپ از منابع خود استفاده ميكند? يا يك راه ديگر را بيان كنيد, چرا ترامپ ميتواند آنچه را كه ميخواهد با پول شروع كند, انجام دهد? پاسخ اساسي اين است كه در انتقال پول به بنياد, او موافقت كرد كه آن را به نفع عموم آزاد كند و در عوض سود مالياتي خصوصي دريافت كند. خيريههاي اجتماعي با جامعه معامله ميكنند: به ما اجازه دهيد از پرداخت ماليات خاص صرفنظر كنيم (و به ما توانايي ارائه بخشودگيهاي مالياتي به افراد اهدا كننده) در ازاي ارائه برخي منافع عمومي را ميدهد. وجوه مورد استفاده براي اهداف شخصي, از جمله آرمانهاي سياسي, به نفع مردم نيستند و در نتيجه شرايط the M را نقض ميكنند. بردلي مدير مركز broadfield Insight است كه در آن به سازمانهاي غيرانتفاعي در زمينه مسائل مربوط به حاكميت و اصول اخلاقي مشاوره ميدهد و مدرس حقوق در دانشكده حقوق دانشگاه پنسيلوانيا است.
منبع